اَلو! سِلام! چِطوری؟ ما رُ سِیلْ نمی کنی خوشی؟ شرمنده که نتونِستُم تماست بِگیرًُم! سه روز داریم تا شهریورُ بوام گوشی رُ قـُرُق کرده! میگه : ئی دو تا امتحان ُ اگه بیفتی، دیگه خلاص! نمی دونُم چرا اسم ِ جبرُ تاریخ که میاد، جِگرَم آشوب می شه! اصلاً دلُم با مکتب نیس! دلُم با توئه، سبزه خاتون! غروبی می برمت سینما! تو که هلاکِ بازی ِ بهروزی! پَس قرارمون شیش رُب کـَم، دَم ِ سینما رِکس! قربونت! خداحافظ!●