-
حال من این روزا
شنبه 30 فروردینماه سال 1393 12:13
حالم این روزا حال خوبی نیست مثل حال عقاب بی پرواز شکل حال ژکوند بی لبخند مثل احوال تار بی شهناز
-
کنترل رو بگیر از دستم....
دوشنبه 15 مهرماه سال 1392 15:35
تیتر اخبار ماهواره شده: «زندهباد باد» و «هر چه باداباد! یادمون رفته اون هواپیما که یه روز تو «خلیج فارس» افتاد ... گرگها شاخه گُل فرستادن، بره هم با یه عشوه عاشق شد دیگه فرقی نداره دستای کی قاتلِ دولتِ «مصدق» شد من فقط گوش میکنم به خودم، به خودی که دچارِ تردیده به میانسالگی رسیده ولی معنیِ سازشو نفهمیده صورتِ...
-
گربه لگد خورده....
چهارشنبه 16 مردادماه سال 1392 14:45
با قطاری که میره از تهران، یه بغل شعر جا به جا میشه از مسیری که توی هر وجبش راهبندِ سوال و تفتیشه چمدونم پُر از کتاب و پُر از عکسای دوستای مُردهی من خوابت آروم و روزگارت خوش ! پایتختِ گلوله خوردهی من ! میرم از پایتختِ وحشت تا تو فراموشیِ خودم گم شم شعر بودن دوای مردم نیست، باید از جنسِ نونِ گندم شم پشت سر یه...
-
من سی و هفت سالَم و عشقت، هنوزم از سرم نیفتاده
پنجشنبه 9 خردادماه سال 1392 08:59
پُک به پُک ابر میشه اقیانوس، ماهِ خرداد، تیرِ توی دلم چن شبه دولا دولا میرم با شترِ زردِ پاکتِ کَمِلم عرقِ کشمشِ سهتقطیره، پیش بطریم فقط یه گیلاسه حال و روزم شده یه فیلمفارسی، کافه کم داره با یه رقاصه جای خالیت سیاهچاله شده، همهی زندهگیمو بلعیده عینکِ «کافکا» روی چشمامه، همهچی مزهی لجن میده بعدِ تو شهر شکلِ...
-
تلفن عمومی
جمعه 20 مردادماه سال 1385 02:01
اَلو! سِلام! چِطوری؟ ما رُ سِیلْ نمی کنی خوشی؟ شرمنده که نتونِستُم تماست بِگیرًُم! سه روز داریم تا شهریورُ بوام گوشی رُ قـُرُق کرده! میگه : ئی دو تا امتحان ُ اگه بیفتی، دیگه خلاص! نمی دونُم چرا اسم ِ جبرُ تاریخ که میاد، جِگرَم آشوب می شه! اصلاً دلُم با مکتب نیس! دلُم با توئه، سبزه خاتون! غروبی می برمت سینما! تو که...
-
در حمام
یکشنبه 14 خردادماه سال 1385 01:45
یک دختر در حمام ساعت: 4 بعدازظهر 1- لباساشو درمیاره، رنگ روشنها رو تو یه سبد و تیرهها رو تو یکی دیگه میگذاره . 2- در حموم رو از تو قفل میکنه، جلوی آینه میایسته، شکمش رو که تمام مدت داده بود تو، میده بیرون و شروع میکنه به غرغر و ایراد گرفتن از نقطه نقطه بدنش . 3- در کمد رو باز میکنه، انواع شامپو و صابون معطر...
-
انگار با من از همه کس آشناتری
چهارشنبه 13 مهرماه سال 1384 02:03
انگار با من از همه کس آشناتری از هر صدای خوب برایم صداتری آیینه ای به پاکی سر چشمه ی یقین با اینکه روبروی منی و مکدری تو عطر هر سپیده و نجوای هر نسیم تو انتهای هر ره و آن سوی هر دری لالای پر نوازش باران نم نمی خاک مرا به خواب گل سرخ می بری انگار با من از همه کس آشناتری از هر صدا خوب برایم صداتری درهای ناگشوده ی معنای...
-
با تو ‚ تا تو
پنجشنبه 7 مهرماه سال 1384 03:06
یه عطش مونده به دریا یه قدم مونده به رویا یه نفس مونده به آواز یه غزل مونده به پرواز یه ترانه مونده تا یار یه طنین مونده به آوار یه ستاره مونده تا روز سه سفر مونده به دیروز بگو تا حضور بوسه چن تا لبریختگی مونده ؟ چن تا بغض تلخ نشکن ؟ چن تا آواز نخونده ؟ با تو ‚ تا تو می رسم من بی حصار سرد پیرهن می گذرم از این گذرگاه...
-
تصور کن
دوشنبه 28 شهریورماه سال 1384 01:46
ترانه های یغما رو خیلی دوست دارم. در اکثر ترانه هاش وطن رو به اندازه ی دنیا بزرگ می کنه. مثل همین یکی که با صدای همیشه دوست داشتنی سیاوش قمیشی اجرا شده. تصور کن تصور کن اگه حتی تصور کردنش سخته! جهانی که هر انسانی تو اون خوشبخته خوشبخته! جهانی که تو اون پول و نژاد و قدرت ارزش نیست! جواب همصداییها پلیس زِد شورش نیست!...
-
روزهای بی خاطره
یکشنبه 27 شهریورماه سال 1384 02:14
باز هم سیاوش قمیشی و آلبوم زیبای روزهای بی خاطره با ترانه های استثنایی از یغما گلرویی. برای دانلود کردن روی گزینه کلیک راست کرده و save target as را انتخاب کنید و با مشخص کردن مسیر save کنید و لذت ببرید. ۱.بوسه باد ۲.گریه کن ۳.پنجره ۴.تصور کن ۵.محبوبه شب ۶.هنوز ۷.یاد من باش ۸.بوسه باد (کلاب میکس)
-
خواهش می کنم
جمعه 4 شهریورماه سال 1384 01:52
آنقدر بی خیال از بازنگشتنت گفتی که گمان کردم سر به سر این دل ساده می گذاری به خودم گفتم این هم یکی از شوخی های شاد کنندهء توست ولی آغازِ آوازِ بغض گرفتهء من در کوچه های بی دار و درختِ خاطره بود! هاشورِ اشک، بر نقاشیِ چهره ام و عذابِ شاعر شدن در آوارِ هر چه واژهء بی چراغ! دیروز از پی گناهی سنگین، گذشته را مرور کردم از...
-
رویای آمریکایی
شنبه 15 مردادماه سال 1384 01:36
یک تاجر آمریکایى نزدیک یک روستاى مکزیکى ایستاده بود که یک قایق کوچک ماهیگیرى از بغلش ردشد که توش چند تا ماهى بود ! ا از مکزیکى پرسید : چقدر طول کشید که این چند تارو بگیرى؟ ا مکزیکى: مدت خیلى کمى ! ا آمریکایى: پس چرا بیشتر صبر نکردى تا بیشتر ماهى گیرت بیاد؟ ا مکزیکى: چون همین تعداد هم براى سیر کردن خانواده ام کافیه ! ا...
-
فرار
چهارشنبه 14 بهمنماه سال 1383 02:09
فرار میخوام از دست سرم فرار کنم! پر شده از هوس غیرمجاز! هوس بازی گُرگم به هوا ، تو یه کوچهباغ با یه دخترِ ناز! هوس شکار عطرِ پیرهنت، با چش بسته تو تاریکی شب! هوس شکار عطر پیرهنت، یا گذشتن از چراغ قرمزِ لب! دل دلِ چیدنِ یه سیبِ درشت، پیش چشمای بخیل باغبون! لحظهی فرارُ جا گذاشتنه، صدای سوت سوتک یه پاسبون! بازی لیلیُ...
-
خانم دماغ
شنبه 10 بهمنماه سال 1383 03:39
خانم دماغ خانم دماغ معلم ماس ! ما تا حالا چشماشُ ندیدیم، حتّا دستاشُ چون همیشه یه جفت دستکش سیاه دستشه ! اون به ما روخونی درس میده، ولی تا حالا یه سطرم برامون نخونده ! چون میگه اگه صداشُ بشنویم، جامون تو دل جهنّمه ! جهنم یه جای داغُ تاریکه که توش پُر عقربُ مارُ دایناسوره ! ما همه از جهنم میترسیم، واسه همین با معلم...
-
قصه بره و گرگ
جمعه 9 بهمنماه سال 1383 02:33
بیا تا برات بگم ، آسمون سیا شده دیگه هر پنجره ای ، به دیواری وا شده بیا تا برات بگم ، گل تو گلدون خشکیده دست سردم تا حالا، دست گرمی ندیده بیا تا مثل قدیم ، واسه هم قصه بگیم گُم بشیم تو رویاها ، قصه از غصه بگیم بیا تا برات بگم ، قصه ی بره و گرگ که چه جور آشنا شدن، توی این دشت بزرگ آخه شب بود می دونی ، بره گرگو نمی دید...
-
شاهکار
شنبه 3 مردادماه سال 1383 01:08
چند وقت پیش این مطلبو تو بی بی سی خوندم. احتمالا شاهکار رو می شناسید ولی ازش چقدر می دونید؟ می دونید که: - اسم کوچک من "شاهکار" هست و فامیلیم "بینش پژوه" ... متولد 22 آذر 1351 هستم از تهران، دیپلم فرهنگ و ادب دارم بعد جغرافیای اقتصادی خوندم و در مقطع فوق لیسانس جغرافیای سیاسی، برای اینکه به این رشته ها خیلی علاقمند...
-
گمت کردم
سهشنبه 30 تیرماه سال 1383 02:31
گُمِت کردم! گمت کردم تو چین دامنِ شب! تو این پس کوچه های گنگِ بی لب! گمت کردم من امشب زیر بارون تو تنهایی سرسخت زمستون! نگاهِ آخرت مثل یه خنجر نشسته تو گلوی عاشق من! بذار از عطر لبخندت بمیرم بذار یادم بره این دل شکستن! بذار یادم نیاد چشمای خیست که شهر خاطراتُ زیر و رو کرد کجا باید به یادت گریه سر داد کجا باید صداتُ...
-
ترانه و ترانه سرایی در ایران(2)
یکشنبه 14 تیرماه سال 1383 06:54
متاسفانه ترانه سرا در ادبیات و حتی موسیقی ما به شدت مظلوم است و اکثر مردم ترانه ها را با نام خوانندگان آنها می شناسند. در هنر خواننده شکی نیست ولی آیا همه ی ما نمی دانیم که در بسیاری اوقات خواننده ها حتی معنی شعری که می خوانند، نمی دانند. برای مثال شاید دکلمه ی داریوش از شعر حافظ را شنیده باشید: نوبهار است بر آن کوش...
-
یه مطلب متفاوت
چهارشنبه 27 خردادماه سال 1383 02:32
تا به حال خیلی "ترانه" تو وبلاگم نوشتم. ولی تا حالا فکر کردید که ترانه با شعر چه فرقی می کنه؟ یا ترانه سرایان مطرح ایران الان چه کسانی هستند؟ متاسفانه ترانه سرایان در ایران به شدت مظلوم واقع شده اند. در کلیپ های لس آنجلسی هم اگر دقت کنید از نام کارگردان (که همیشه "کوجی زادوری" است) تا نام رقاص آن نوشته شده ولی معمولا...
-
[ بدون عنوان ]
شنبه 29 آذرماه سال 1382 03:01
پسرک گریه نکن، چوبِ فلک رو میشکنم من مثه معلمت مشقاتو خط نمی زنم دفترِ تازه بیار، مشقای من جریمه نیس مشقِ شب رو پاره کن! مشق طلوعُ بنویس رنگِ روزگار نباش، یه دس صدا داره هنوز بودنت تو دایره، نقطه ی پرگارِ هنوز وقتی دریا می گه نه، تو قطره باش بگو بله دسته ی تیغِ تبر، چوبِ درختِ جنگله همه قصه ها دروغه، دیگه چش به راه...
-
تفاوت مردان و زنان
جمعه 14 آذرماه سال 1382 01:12
وقتی مردی به سلمانی می رود فقط یک دلیل برای خود دارد، او می خواهد موی سرش را اصلاح کند ولی زنان در آرایشگاه تنها به دنبال کوتاه کردن و یا پیچیدن موی سر نیستند. گاهی زنان غریبه ای که برای نخستین بار یکدیگر را در سالن آرایشگاه می بینند، پس از خروج از آنجا تبدیل به دوستانی صمیمی می شوند. آیا تا به حال دیده اید که مردی در...
-
[ بدون عنوان ]
پنجشنبه 13 آذرماه سال 1382 01:43
خوب برای شروع کار این ترانه رو داشته باشید: گریه نکن عزیز من حالا که گریه زوریه حالا که تنها چارمون د ل دِلِ و صبوریه تکیه بده به این صدا، غصه نخور که فاصله بین نگاه من و تو هزار تا سال نوریه بیا دروازهء نورو روی سایه ها ببندیم وقتی ممنوعه تبسم با لب بسته بخندیم گریه نکن عزیز من گریه فقط یه مرهمه کنار این بغض بزرگ،...